"یوسف هادی پور" همرزم شهید "سعید شالی":
دوشنبه, ۰۱ ارديبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۰۷:۴۸
شهید سعید شالی نزد اساتیدی همچون حاج احمد متوسلیان، شهید همت و شهید شهبازی به خودسازی پرداخت، که موفق شد.

حاج یوسف هادی پور از آن رزمندگان ناب و ایثارگر دوران دفاع مقدس است که خاطرات بسیاری از دلاورمردی های رزمندگان اسلام بخصوص شهدای استان همدان در سینه دارد و ساعت ها می توان به حرف های تلخ و شیرین او گوش فرا داد.

تحقیق و تاریخ پژوهی در خصوص سردار شهید سعید شالی نوید شاهد همدان را بر آن داشت تا بخشی از خاطرات او را مرور کرده و به هم به سال های دفاع مقدس پرواز کنیم. 

خاطرات|حاج احمد متوسلیان استاد شهید شالی در خودسازی و تهذیب بود

در روزهای جنگ که درگیر پاکسازی گردنه صلوات آباد و دهکلان بودیم همه به فکر گلوله و آتش بودند اما شهید شالی با هزینه شخصی تعدادی کتاب مذهبی خریداری کرد و در اختیارم قرار داد تا بین بچه های روستای دهکلان و اطراف پخش کنم که خوشبختانه تاثیر فرهنگی زیادی بر روی بچه ها گذاشت.

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و شروع جنگ تحمیلی تعدادی از منافقان در همدان، عرصه را بر بچه مذهبی ها و انقلابی ها تنگ کرده بودند و شهید بزرگوار با آن تفکرات عجیب و آینده نگری که داشت سازماندهی منسجمی تشکیل داد تا با کمک دیگر دوستان در مسیرهایی که آن ها بیشترین تردد را داشتند، شعارهای حزب الهی می نوشتند.

نفوذ در منافقین

روزها با لباس شخصی بین آنها حضور می یافت و ضمن ارشاد آنها به شناسایی می پرداخت، بعد از مدتی به من پیشنهاد داد که در محدوده حزب جمهوری اسلامی دکه ای بزنیم تا مقر بچه حزب الهی ها باشد. با سرعت دکه آماده شد و چون به برق نیاز داشت برق را از ساختمان حزب جمهوری گرفتیم، یک بلندگو نیز نصب کردیم که کم کم منافقان از حضور بچه حزب اللهی ها به وحشت افتادند و صحنه را خالی کردند. البته ناگفته نماند تمام پانزده هزار تومان هزینه راه اندازی دکه از سوی شهید شالی پرداخت شد.

بنده افتخار حضور و همراهی شهید شالی را در منطقه سرپل ذهاب داشتم، این شهید بزرگوار در آزادسازی خرمشهر نیز نقش پررنگی داشت و شجاعت و رشادت ایشان موجب شد که به عنوان مدیر داخلی تیپ "محمد رسول الله(ص)" انتخاب شود و در کنار فرمانده دلاور تیپ "حاج احمد متوسلیان"، شهید "همت" و شهید "شهبازی" به خودسازی بپردازد.

شاگرد خوب مکتب حاج احمد متوسلیان بود

شهید شالی مرد جنگ و مبارزه بود و هرجا می دید که ظلم بر حق چیره شده خود را به آنجا می رساند تا به فرموده رهبرش انجام وظیفه کند و این موجب شد تا با دلاورمردان به لبنان سفر کند و با غاصبان بیت المقدس مقابله کند.

من دوباره ایشان را در عملیات "والفجر 4" در مریوان ملاقات کردم و گفتم که تیپ انصار همدان قدرتمند شده است چرا در تیپ حضور پیدا نمی کنی؟ و ایشان در پاسخ فرمودند که می خواهم گمنام بمانم و همین باعث شد پیکرش 15 سال در ارتفاعات و منطقه جنگی پنهان بماند.

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد

-------------------------

حاج احمد متوسلیان استاد شهید شالی در خودسازی و تهذیب بود

سال 1338 در همدان کوچه شالبافان به دنیا آمد و در محیط خانواده ای مذهبی پرورش یافت. وقتی به مدسه رفت علاوه بر اینکه محصلی تیزهوش و مستعد بود به همکلاسی هایش در یادگیری درس کمک می کرد و با رفتار و گفتار پسندیده خود مشوقی بود برای جذب آنها به سمت فعالیت های مذهبی.

ضمن اشتغال به تحصیل، جان و دلش را با تعلیمات قرآنی و فعالیت‌های مذهبی نوری تازه بخشید و تحصیلاتش را هم تا گرفتن مدرک دیپلم ادامه داد و پس از این مقطع همزمان با اوج‌گیری نهضت اسلامی به پیروی از خمینی کبیر (ره) به صحنه مبارزه قدم گذاشت و به مخالفت با رژیم شاه برخاست.

سعید یکی از مبارزین شاخص و انقلابی همدان در سال های پر التهاب و خطرناک منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی بود. در کنار تحصیل و یادگیری علوم در تظاهرات و مبارزات مردمی بر علیه حکومت شاه فعالانه شرکت داشت.

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با سمت مسئول کارگزینی وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در همدان شد. او سپاه را بهترین نهاد برای خدمت به مردم و انقلاب می دانست. همیشه سعی داشت با رفتار خود دیگران را به انجام کارهای خوب رهنمون سازد. وی علاوه بر خدمت به نظام، دروس حوزوی را نیز در محضر اساتید حوزه آموخت.

با آغاز تهاجم ارتش عراق به مرزهای جمهوری اسلامی ایران و شعله ور شدن آتش جنگ سعید کمترین تردیدی به خود راه نداد و به جبهه رفت. او در جبهه هر کاری که بود انجام می داد. از حضور در عملیات گرفته تا کارهای خدماتی و تدارکاتی.

همزمان با تهاجم نیروهای عراقی و تعدادی از کشورهای عربی به مرزهای ایران, ارتش رژیم اشغالگر قدس نیز به لبنان حمله برد و با بی رحمی تمام بخش های زیادی از این کشور را به اشغال خود درآورد.

سعید با مشاهده مظلومیت و تنهایی مردم این کشور در برابر نظامیان خون خوار صهیونیست، در سال 1361 در آستانه حمله اسراییل به لبنان مدت شش ماه به کمک مردم مظلوم لبنان شتافت و مسئولیت مقر «بنی شعیب» را بر عهده گرفت تا با آموزش و سازماندهی جوانان لبنانی به مبارزه علیه صهیونیسم غاصب بپردازد. مدتی در لبنان حضور داشت و در این مدت کوتاه سعی کرد تجارب و آموخته هایش را به مدافعین لبنانی منتقل کند.

زمانی که به ایران بازگشت، دوباره عزم رفتن داشت اما سردار محسن رضایی (فرمانده کل سپاه) او را به مدیریت داخلی قرارگاه «خاتم الانبیاء(ص)» منصوب کرد. سعید در عملیات والفجر 2 دلاورانه پانزده قبضه خمپاره شصت میلی‌متری را روی یکی از ارتفاعات مستقر نمود.

سرانجام در عملیات والفجر 4 و در 29 آبان ماه 1362 به همراه صمد یونسی از تیپ حضرت رسول (ص) در سن 24 سالگی و در حالی که در پاهایش پلاتین بود و برای راه رفتن از عصا کمک می‌گرفت، در ارتفاعات «کانی‌مانگا» در منطقه مریوان جانش را فدای دوست کرد و پر کشید. لکن تا پانزده سال پیکر مطهرش در غربت باقی ماند.

پس از سال‌ها دوری از وطن توسط جستجوگران نور شناسایی شد و با انتقال به همدان بر دوش مردم قدر شناس این شهر تشییع و به ‌دست ملائکه آسمان سپرده شد.


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده